بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام

دیشب خواب خیلی عجیب و آموزنده ای دیدم.

تاحالا خیلی کم پیش آمده برام که خواب ببینم اونم اینقدر زیاد. 

برام جالب بود تا براتون بنویسمش.

توی خواب دیدم که من و یکی از دوستام قراره بریم شکار خرس.

منم هیچی از شکار بلد نبودم و قرار بود اون راهنماییم کنه

برای همین منظور یک تفنگ قدیمی بهم داد و گفت این تفنگ رو بگیر و روی زمین دراز بکش.

منم همین کار رو کردم و روی زمین دراز کشیدم و دیدم که شروع کرد روی من خاک میریخت.

گفتم چرا این کارو میکنی گفت برای اینکه خرس تو رو نبینه دارم روت خاک میریزم.

اینجا مسیر رفت و آمد خرس هست و تو وسط این مسیر هستی و هر وقت خرس از بالا سرت رد شد بهش شلیک کن.

من دراز کشیده بودم و اون هم خاک ریختنش تموم شده بود و در آخر هم یک پارچه انداخت روی صورتم که صورتم هم دیده نشه.

چیزی نگذشت که خرس آمد طرف ما البته چون روی صورتم پارچه بود به خوبی نمیتونستم ببینم خرس کجاست.

تازه اگه میدیدم هم نمیتونستم نشونه گیری کنم.

تا اینکه متوجه شدم خرس دقیقا جلوی من ایستاده و داره سروصدا میکنه.

منم حول شدم و سریع تفنگ رو بالا آوردم و به سمتش نشونه گرفتم و با تمام قدرت ماشه تفنگ رو فشار دادم.

دیدم زورم نمیرسه ماشه رو پایین بیارم.

با قدرت بیشتری فشار دادم ولی شلیک نمی کرد.

متوجه شدم که اسلحه خالی بوده و اصلا فشنگی توی اون نبوده که شلیک بشه.

خواستم فرار کنم که فهمیدم تمام بدنم زیر خاک است و به قدری خاک زیاد است که امکان فرار ندارم.

این گونه بود که خرس محترم با همکاری دوست گرامی بنده 

مارا میل فرمودند.

خواباتون رنگی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها